|

مفهوم آتش‌بس و آثار حقوقی آن

در زمان جنگ یا درگیری بین کشورها با سه اصطلاح آتش‌بس، ترک مخاصمه و پیمان صلح مواجه می‌شویم. هریک از این واژه‌ها مفهوم خاص و آثار حقوقی خود را دارد و هیچ‌یک از آنها را نمی‌توان به جای دیگری به کار برد، زیرا آتش‌بس توافقی است که معمولا اختلافات اصلی طرفین را به‌طورکامل حل نمی‌کند، بلکه به‌صورت موقتی و صرفا برای توقف درگیری‌های نظامی انجام می‌شود.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

قدرت‌الله نوروزی

 

در زمان جنگ یا درگیری بین کشورها با سه اصطلاح آتش‌بس، ترک مخاصمه و پیمان صلح مواجه می‌شویم. هریک از این واژه‌ها مفهوم خاص و آثار حقوقی خود را دارد و هیچ‌یک از آنها را نمی‌توان به جای دیگری به کار برد، زیرا آتش‌بس توافقی است که معمولا اختلافات اصلی طرفین را به‌طورکامل حل نمی‌کند، بلکه به‌صورت موقتی و صرفا برای توقف درگیری‌های نظامی انجام می‌شود. این توافق می‌تواند به‌صورت رسمی و کتبی یا به‌صورت شفاهی و عملی (مانند توافق رژیم اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران) واقع شود، اما این اقدام دائمی نیست، بلکه طرفین برای مدت معین و محدود توافق می‌کنند تا درگیری را متوقف کنند. البته گاهی نیز این‌گونه توافق‌ها در عمل دائمی می‌شود. وقتی طرفین برای آتش‌بس توافق می‌کنند، به‌دنبال اهداف معین هستند.

در برخی از جنگ‌ها طرفین می‌خواهند با آتش‌بس غیرنظامیان را از محل درگیری تخلیه یا آسیب‌دیدگان را امدادرسانی کنند، ولی در برخی موارد اهداف دیگری هم وجود دارد. مثلا در جنگ ۱۲ روزه رژیم اسرائیل علیه ایران هدف از آتش‌بس ایجاد فرصت برای مذاکره (ایران و آمریکا) جهت حل اختلافات بین ایران و آمریکاست. تجربه جنگ‌ها و درگیری‌ها به‌ویژه جنگ‌هایی که رژیم اسرائیل در آنها مشارکت داشته، حکایت از نقض مکرر این‌ نوع آتش‌بس‌ها توسط رژیم اسرائیل دارد؛ بنابراین نقض آتش‌بس یک امر رایج است و باید تضمین‌های حقوقی لازم برای پایداری آن تقویت شود. باید گفت آتش‌بس با ترک مخاصمه متفاوت است. ترک مخاصمه اساسا توافق رسمی طرفین جنگ به‌منظور خاتمه‌دادن به درگیر‌ی‌های نظامی است. ترک مخاصمه رسمی و قانونی است و برعکس آتش‌بس مدت آن نامحدود یا برای زمان طولانی است. این سند رسمی جنگ را خاتمه می‌دهد ولی این خاتمه جنگ به معنای صلح پایدار نیست و توان تضمین چنین صلحی را ندارد. 

وضعیتی که با امضای این سند ایجاد می‌شود بین جنگ و صلح است. پس ما نمی‌توانیم امضای سند ترک مخاصمه را قرارداد صلح به حساب آوریم. براساس قرارداد صلح نه‌تنها جنگ به‌طورکامل بین طرفین خاتمه پیدا می‌کند، بلکه شرایط زمان صلح نیز مشخص می‌شود. به عبارت دیگر در قرارداد صلح تکلیف همه مسائل طرفین مانند مسائل اقتصادی، سیاسی، تعیین متجاوز، نحوه جبران خسارت، مرزها و سایر موارد به‌طور دقیق مشخص می‌شود. البته پیمان صلح همیشه پس از مذاکرات طولانی و امضای مقامات ذی‌صلاح و تصویب مجلس تحقق می‌یابد. برای نمونه می‌توان به پیمان صلح بین مصر و اسرائیل در سال ۱۹۷۹ اشاره کرد. با این وصف نمی‌توان پذیرش قطع‌نامه ۵۹۸ ایران و عراق که ابتدا توسط ایران پذیرفته شد، سپس عراق آن را پذیرفت، یک پیمان صلح به حساب آورد. پذیرش قطع‌نامه و توافق ایران و عراق یک نوع ترک مخاصمه بود. پیمان صلح باید مراحل قانونی خود را در مراجع بین‌المللی بگذراند و طبق قانون اساسی ایران در مجلس تصویب شود و به امضای رئیس‌جمهور برسد، همچنین براساس پیمان صلح باید متجاوز تعیین و خسارات واردشده جبران شود. این موارد در جنگ ایران و عراق انجام نشد.

از طرف دیگر ترک مخاصمه یک سند رسمی ولی موقتی است که طبق رویه حاکم معمولا مدت این‌گونه توافق‌ها طولانی است. بااین‌حال جنگ را متوقف می‌کند ولی نمی‌تواند مسائل طرفین جنگ را به‌طور ریشه‌ای حل کند، بلکه کشورها را در وضعیت بین جنگ و صلح پایدار و قانونی قرار می‌دهد. شاید به‌دلیل سقوط رژیم عراق و رابطه دوستانه بین رژیم جایگزین با کشور ایران تاکنون به این بحث‌ها پرداخته نشده است. با این وصف طبق حقوق بین‌الملل ما نمی‌توانیم ترک مخاصمه ایران و عراق را پیمان صلح تلقی کنیم، همان‌طورکه نمی‌توانیم آتش‌بس کنونی ایران و رژیم اسرائیل را ترک مخاصمه محسوب کنیم. هریک از این واژه‌ها از لحاظ حقوقی مفهوم و آثار خاص خود را دارد و با آنچه در مباحث سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد متفاوت است. ضروری است در جای دیگر علاوه بر بررسی دقیق این مفاهیم، مفهوم جنگ و درگیری بین کشورها و تفاوت آن با وضعیت‌های دیگر که با جنگ شباهت دارد، ولی مشمول مقررات بین‌المللی جنگ نیست 

 

آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.

 
OSZAR »